جوان آنلاین: کارگردانان دو فیلم کوتاه «تخطی» و «سلامون» از موضوع و اکران فیلمهایشان در جشنواره فیلم کوتاه تهران گفتند. فیلم کوتاه «تخطی» ساخته میکائیل دیانی با نگاهی پلیسی ـ اجتماعی، به معضل خفتگیری میپردازد و در چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمدهاست. این اثر با روایتی پرتنش و انسانی، مسئله عدالت و ترس را در بستر قانون و مسئولیت اجتماعی بازتاب میدهد.
این فیلم روایت خود را با موقعیتی پرکشش آغاز میکند؛ پلیسی مقابل قاضی ایستاده تا درباره اقدامی خلاف قانون توضیح دهد. در ادامه با فلاشبکهایی به گذشته، ماجرای یک خفتگیری خشونتآمیز بازسازی میشود که تبعات فاجعهباری برای خانوادهای دارد. فیلم از دل همین ماجرا، تضاد میان قانون و عدالت را برجسته میکند و مخاطب را درگیر پرسشهایی اخلاقی و اجتماعی میسازد.
«تخطی» با استفاده از ساختار کلاسیک ژانر پلیسی، تلاش میکند از سطح یک قصه جنایی فراتر رود و به واکاوی بحرانهای انسانی در دل جامعه امروز بپردازد. فیلم با تمرکز بر شخصیت پلیسی که خود در مرز قانون و وجدان گرفتار است، تناقضهای درونی نظام قضایی را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر، پدر قربانی که به دلیل ترس از تهدیدات بزهکاران از شکایت صرفنظر میکند، نماینده طیف گستردهای از شهروندان است که میان امنیت و عدالت، ناگزیر به انتخاب سکوت میشوند.
فیلم به دور از شعار و اغراق، زبان صمیمی و واقعگرایانهای دارد و از طریق دیالوگهای ساده و بازیهای کنترلشده، واقعیتی ملموس از جامعه ارائه میدهد. در این میان، بازیهای امیر نوروزی در نقش مأمور پلیس، آرش فلاحتپیشه در نقش بزهکار و سیاوش چراغیپور در نقش پدر قربانی، از نقاط قوت فیلم به شمار میآیند و به آن بعدی انسانی و تأثیرگذار میبخشند.
پرداخت حرفهای در روایت و ساختار
در حوزه فنی نیز «تخطی» از سطح رایج فیلمهای کوتاه فراتر میرود. نورپردازی حسابشده، طراحی صحنه دقیق و تدوین منسجم، فضایی پرتعلیق و طبیعی خلق کردهاند که با ماهیت ژانر پلیسی - معمایی سازگاری کامل دارد. فیلمنامه منسجم و زمانبندی دقیق نیز نشان از دقت و بازنویسیهای مکرر دارد؛ جزئیاتی که باعث شده فیلم در عین کوتاهی، حس یک درام کامل و پخته را به مخاطب منتقل کند.
میکائیل دیانی، کارگردان «تخطی»، که پیشتر فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» را ساخته بود، در گفتوگو با جوان تأکید کرد که دغدغه اصلیاش پرداختن به مسائل اجتماعی و امنیتی جامعه ایران است. او درباره روند تولید فیلم گفت: وقتی موضوع خفتگیری در رسانهها به یک معضل تکراری بدل شد، تصمیم گرفتیم اثری بسازیم که فراتر از نمایش جرم، به ناکارآمدی مجازاتها و محدودیتهای پلیس در مقابله با این پدیده بپردازد. هدف ما این بود که نشان دهیم پلیس مقتدر، حافظ امنیت جامعه است و باید از ابزارهای قانونی لازم برای مقابله با بزهکاران برخوردار باشد.
وی درباره فرایند تولید افزود: نوشتن فیلمنامه با همکاری بنیامین هفتلنگ آغاز شد و با مشاورههای هادی مقدمدوست چندینبار بازنویسی شد تا به نسخه نهایی رسیدیم. با وجود چالشهایی نظیر توقف تولید در جریان جنگ دوازدهروزه و محدودیتهای مالی، پروژه با همدلی گروه و تمرکز بالا به سرانجام رسید.
دیانی همچنین به نقش بازیگران اشاره کرد و گفت: امیر نوروزی از همان ابتدا انتخاب اول من برای نقش مأمور آگاهی بود و با انرژی و دقتی که داشت، به کیفیت کلی اثر کمک کرد. حضور سیاوش چراغیپور و آرش فلاحتپیشه نیز سطح بازیها را بهطور محسوسی بالا برد.
به گفته دیانی، هدف از ساخت «تخطی» فراتر از جنبههای سینمایی بوده و این فیلم تلاشی است برای طرح دوباره موضوع «عدالت و امنیت» در فضای عمومی کشور.
فیلم کوتاه «تخطی» در مجموع تلاشی است برای بازنمایی دغدغهای واقعی در جامعه، با رویکردی مسئولانه و سینمایی. این اثر، ضمن آنکه از نظر روایت و ساختار حرفهای ساخته شده، توانسته با پرهیز از شعارزدگی، به مسئلهای انسانی و اجتماعی بپردازد که سالها در حاشیه ماندهاست.
«سلامون» و اقتباسی از داستان مارکز
فیلم کوتاه «سلامون» نیز به تهیهکنندگی و کارگردانی کمیل ارجمندی از آثار چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران است که در ژانر رئالیسم جادویی شده و با حالوهوایی رازآلود و فضایی استعاری، روایتگر ماجرایی است که در یکی از سواحل جنوبی کشور رخ میدهد.
کمیل ارجمندی کارگردان فیلم کوتاه «سلامون» گفت: «سلامون» در مورد جنازهای است که به ساحل یکی از روستاهای جنوبی ایران میآید و با خودش به این روستای قحطیزده که سالهاست از آن قاچاق میشود، برکت (ماهی) میآورد. زنهای روستا شیفته این جنازه میشوند و به خانه بازنمیگردند و آدمها بر سر یک دوراهی قرار میگیرند که باید بین نگهداشتن جنازه و ماهیها یکی را انتخاب کنند. کاراکتری عاشق در این میان وجود دارد و او تنها کسی است که میگوید باید جنازه را به دریا بازگردانند.
وی افزود: قصه در بازه زمانی سال ۱۳۴۰ رخ میدهد و قصه سلامون که نام همین جنازه است به ۴۰ سال قبل بازمیگردد. قصهای که هر ۴۰ سال یکبار تکرار میشود و این فیلم در ژانر درام جادویی است.
ارجمندی در پاسخ به این سؤال که ایده فیلم از کجا آمدهاست، بیان کرد: نویسنده کار اشکان چاووشی از نویسندگان کرمانشاهی است و ایده را از داستان «زیباترین غریق» جهان نوشته «گابریل گارسیا مارکز» اقتباس است.
ارجمندی در پاسخ به این سؤال که چالشبرانگیزترین بخش فیلم را چه میداند، گفت: این کار بسیار چالشبرانگیز بود و از ثانیه اول تا لحظه آخر درگیر اتفاقات مختلف بودیم. فیلم بسیار سختی بود و ما با ناآگاهی سراغ آن رفتیم. پیش تولید یک هفتهای در تهران و سه هفتهای در بوشهر داشتیم. هزارو ۱۰۰ کیلومتر با پایتخت فاصله است و بیشتر تیم به شکل زمینی به بوشهر رفت و ۱۰۰ میلیون هزینه هواپیما برای همکاران تهرانی که نخواستند زمینی بیایند پرداخت کردیم. سینه موبیل و تجهیزات در بوشهر نبود و این تجهیزات را از تهران انتقال دادیم که سه روز در راه بود. بازیگر اصلی در دقیقه ۹۰ تماس گرفت که سر کار نمیآید، چون یک سینمایی به ایشان پیشنهاد شدهبود و بسیار ناگهانی ما را دچار سردرگمی کرد. تنها ۴۸ ساعت برای انتخاب بازیگر فرصت داشتیم. با مهدی زمینپرداز به نتیجه رسیدیم و زمانی که قرار بود به گروه اضافه شود، حمله اسرائیل رخ داد.